به گزارش مشرق، دکتر یدالله جوانی نوشت: آزادسازی موصل از اشغال سه ساله داعش، یک رویداد بزرگ سیاسی – نظامی با آثار و پیامدهای منطقه ای و بین المللی به شمار می آید. گرچه با این رویداد بزرگ تاریخی، پرونده خلافت ناحق و قلابی بسته شد و به تاریخ سپرده شد؛ لکن شکست داعش، نه شکست یک گروهک تروریستی با پرونده ای سیاه و پر از جنایت، بلکه شکست یک جبهه گسترده به حساب می آید. جبهه ای که باید تمامی جنایات داعش در حق بشریت و تاریخ، در پرونده تشکیل دهندگانش ثبت و ضبط گردد. به طور قطع اگر گروهک تروریستی داعش، در سال های اخیر از حمایت ها و پشتیبانی های این جبهه برخوردار نبود، اینگونه به قتل عام انسان های بی گناه، نابودی زیرساخت های کشورهای سوریه و عراق و ایجاد رعب و وحشت در جهان، دست نمی زد. آری داعش با تکیه بر حامیانش چنین جنایاتی را مرتکب شد. جبهه حامی داعش، یک جبهه غربی – عبری و عربی با محوریت آمریکا، رژیم صهیونیستی و آل سعود است. این جبهه در ایجاد، تجهیز و پشتیبانی از داعش برای انجام این جنایات، نقش اساسی داشته است. گروهک تکفیری – تروریستی داعش، بدون حمایت چنین جبهه ای،هیچگاه قادر به اشغال بخش های مهمی از کشورهای عراق و سوریه نبود.
در واقع گروهک تروریستی داعش، ابزاری برای مقاصد آمریکایی ها، صهیونیست ها و آل سعود در منطقه راهبردی غرب آسیا بود. این واقعیت تلخ؛ نباید مورد غفلت واقع شود و جنایات داعش، صرفاً در پرونده یک گروهک منحرف و خرافی به ثبت برسد. باید جهانیان و آیندگان بدانند که بزرگترین دموکراسی دروغین جهان و مدعی بزرگ پرچمداری دفاع از حقوق بشر در عصرما، یعنی آمریکا پشت سر تمامی جنایات داعش قرار دارد. باید مردم جهان بدانند، بخشی از پرونده سراسر سیاه و پر از جنایت صهیونیست ها، به حمایت و پشتیبانی های آنان از یک گروهک تروریستی خون آشام و آدم کش اختصاص دارد. مردم جهان و خصوصاً مسلمانان، باید بدانند مدعیان خادم حرمین شریفین که ماهیتی صهیونیستی دارند، چگونه در ویران کردن بخشی از تمدن اسلامی در عراق و سوریه، نابودسازی زیرساختهای این دو کشور و قتل عام ده ها هزار نفر از مسلمانان و آواره شدن میلیون ها نفر، نقش آفرینی کرده اند.
باید با دقت ، هنرمندان نقش و سهم هر یک از اضلاع این جبهه در خلق جنایات داعش را ترسیم و علاوه بر آگاه سازی ملتها، برای تاریخ ثبت و ضبط گردانند. سردمداران این جبهه، هر کدام با اهداف و انگیزه هایی خاص، پشت سر داعش قرار گرفته واین گروهک تکفیری را تقویت و پشتیبانی کردند. نقش آمریکایی ها در این جبهه، نقش اساسی و محوری است. آمریکایی ها پس از شکست و ناکامی در لشکرکشی مستقیم به منطقه و اشغال کشورهای افغانستان و سوریه، به طراحی جنگ های نیابتی در درون جهان اسلام و خصوصاً در منطقه غرب آسیا روی آوردند. اهداف راهبردی از خلق گروهک ها ی تروریستی رنگارنگ طی یک دهه گذشته در منطقه از سوی آمریکایی ها، نابود سازی مقاومت ملتهای منطقه، تلاش برای پایان دادن به جریان بیداری اسلامی و در نهایت، به شکست کشاندن انقلاب اسلامی و تسلیم ساختن جمهوری اسلامی و ملت ایران بود.
آمریکایی ها به دنبال احیای سلطه از دست رفته خود در این منطقه بوده و هستند. سردمداران کاخ سفید، تنها راه حفظ ابرقدرتی ایالات متحده و تحقق ایده رهبری خود بر جهان را، سلطه بر منطقه راهبردی غرب آسیا می دانند. بر همین اساس برای رسیدن به این سلطه، انجام هر جنایتی را در حق ملتهای این منطقه مباح دانسته و طی سال های گذشته ، تحت عنوان شعار مبارزه با تروریسم، خطرناک ترین گروه های تروریستی را برای رسیدن به اهداف پیش گفته در منطقه خلق کردند. نخبگان، اندیشمندان و علما و صاحبان قلم و اصحاب رسانه، نباید به راحتی از این موضوع بگذرند. آیا سندی قوی تر و محکم تر از این وجود دارد که رئیس جمهور کنونی ایالات متحده در دوران رقابت های انتخاباتی خود ، با صراحت نظام لیبرال دموکراسی آمریکا را، خالق داعش معرفی کرد. آقای ترامپ از شخص اوباما و خانم هیلاری کلینتون، به عنوان تاسیس کنندگان داعش نام برد. چگونه است که آمریکا از یک طرف شعار مبارزه با تروریسم سر می دهد و از طرف دیگر ، خود پدید آورنده، تجهیز کننده و حمایت کننده از گروهک تروریستی چون داعش با آن همه جنایت می باشد. آیا این نوع رفتارهای آمریکا، به خاطر کوتاهی علما، نخبگان و اصحاب رسانه در جهان نیست؟ باید وجدان های بیدار به صحنه آیند و پرده از چهره خبیث آمریکا برداشته، سردمداران جنایت پیشه در ایالات متحده را به پای میز محاکمه بکشاند.
رفتارهای کنونی آمریکا، نشان می دهد که به حق، حضرت امام خمینی (ره) حدود چهل سال قبل، آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ به جهانیان معرفی کردند. اما مصیبت بزرگ که ملتهای مسلمان باید به آن توجه داشته باشند، همراهی برخی از حکومت های خاندانی، فاسد و وابسته در جهان اسلام، با جنایت های آمریکاست. رژیم وهابی آل سعود در رأس این حکومت ها در منطقه قرار دارد و با این همراهی، خیانتهای بزرگی را در حق ملتهای مسلمان مرتکب شده است. این حکومت ها و در رأس آن ها حکومت قبیله ای آل سعود، اکنون دست در دست رژیم صهیونیستی و زیر پرچم آمریکا، به مقابله تمام عیار با اسلام ناب و مسلمانان بیدار و حکومت های مستقل روی آورده اند. اما بر خلاف تصور تشکیل دهندگان جبهه غربی – عبری و عربی، اکنون جبهه مقاومت و جریان انقلاب اسلامی در منطقه، روند توسعه قدرت را طی می کند. آزادی حلب در سوریه و موصل در عراق، نشان داد که جبهه مقاومت و جریان انقلاب اسلامی، پیروز اصلی جنگهای نیابتی بوده و شکست جنگهای نیابتی، معنایی جز فروریختن جبهه غربی – عبری و عربی در منطقه ندارد. پیروزی مقاومت در منطقه، یعنی پایان بخشی به ایده آمریکایی کردن منطقه و حرکت به سمت ایده اسلامی شدن منطقه و تعلق منطقه به ملتهای منطقه است. البته رسیدن به این آرمان، همچنان به مجاهدت و هوشمندی نیاز دارد.